دل پريشانم، ز غم گرفته / بيا که دور از تو، دلم گرفتم / چه کردهام يا رب / که لحظهای امشب، دلم نمیسايد توکه چشمت مثل چشم غزاله / نمیپرسی دلم درچه حاله / شنيدم باز دلت يار کرده پيدا / سر زلفت خريدار کرده پيدا او رفت و شب شد / از رفتنش گويی، جانم به لب شد / من مانده از آشيان جدا / بی عشق خود، باغم ای خدا / از او نشانش نکرده پيدا / فتادم از پا صدای تيری خيزد / از سينه کوهستان / به خاک و خون می غلتد / پرنده بیسامان / صياد سنگين دل / رود به سويش / روآر به هر سو به جنبوجوش
من امشب، شکنم ساغر / لب برجام، نزنم ديگر / عاشقم و مست نگاهت / مستم از نگهی دلجو / ساغر افکنم يکسو / پيش لبت باده بخواهم افتاده از مستی، در وادی سرگردانی / اينک من از مستی اين بی سر و سامانی / اين ره ندارد پايان / میدانم و میدانی گلی جان، گلی جان / ديدم تو را به راهی
سرو چمن خميده تا که تو را ديده / رنگ سحر پريده، تا که تورا ديده / درتن چو مرمرت، از قدمت تا سرت / ديده افسون گرت / نور وفا کو؟ شد خزان گلشن آشنايی / بازم آتش به جان زد جدايی / عمرن من ای گل، طی شد بهر تو / وز تو نديدم، جز بدعهدی و بیوفايی / درسال 1314 ضبط شده است. شيراز، شيراز، ای کوی جانانه / درخوبی افسانه / ای در بزم عشقت، صد عاقل ديوانه /در تاريخ 1343/10/18 پخش شده است. به راه وی، تا سحر ماندم، ژاله افشاندم، او نيامد / به اميدش، بانوای دل، نغمهها خواندم، او نيامد / در تاریخ 1343/5/3 پخش شده است. در دل شب، مست و شيدا / با خيالت مانده تنها / ساغر من خالی از می / میگذارم سر به صحرا / عاشقی آزرده بودم / نغمه غم میسرودم
هنگام می و فصل گل و گشته، جانم گشته / دربار بهاری بهتر از داغ، جانم داغ، خدا داغ و زغن شد به اصفهان برو که تا بنگری بهشت ثانی / به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی عقرب زلف کجت با قمر قرينه / تا قمر در عقربه، کارمن همينه باد بهاری برگلشن، رونق هستی بخشيده / قطره شبنم برگلها، می شادی بخشيده / اولين بار در تاريخ 1336/12/18 پخش شده است.
به رهی ديدم برگ خزان / پژمرده ز بيداد زمان / کز شاخه جدا بود / چو زگلشن رو کرده نهان / در رهگذرش باد خزان / چو پيک بلا بود يادم آمد / شوق روزگار کودکی / مستی بهار کودکی / يادم آمد، آن همه صفای دل که بود / خفته درکنار کودکی تو ای عشق من / اميد شادی افزای من / دنيای من / رويای من / رفتی وفا نکرده هرسو می نگرم، هستی / درنظرم، ای شمع سحرم / يار عشوه گرم / بنگر چشم ترم
امان از اين دل که داد / فغان از اين که داد / عنان فرهاد به دست شيرين ای فروغ روزگار تباه من / روزگارم تيره گشته / چون دودِ آه من / منکه مست از آن نگاهم يادت میآيد، دلدارم بودی / هنگام سختی، غمخوارم بودی، غمخوارم بودی / اکنون جانا، چه شده که زمن، تو کناره گرفتی به صدای هرپايی / زپی هر آوايی / دل چون آئينه / بطپه درسينه / چه شب و روزی دارم / ز ره آمد يارم دل بند ای آشنا برمن / که گشته ام دگر همچون آهن / بیاثر من / در تاريخ 16 مهر 1346 توسط ارکستر باربد اجرا شده است.
تا صورت و پیوند جهان بود / علی بود، علی بود / تا نقش زمين بود و زمان بود / علی بود، علی بود / با سهتار استاد عبادی من آن سرو چمنم / بدين قامت که منم / بهای گل مشکنم / گل از کجا برآورد اين قد و قامت / به پا شو از قامتش، شور قيامت پرستويی شد و پرپر زنون رفت / به صحراهای بی نوم و نشون رفت وفای تو چون مهربانيت کو؟ / به سينه آن عشق آسمانيت کو؟ / به پاکی چهره آسمان به عالم تو بودی / به پاکی شبنم پاک سحرگان به چشمم تو بودی
سيما / تو سر تا پا طلايی سيماجان بهارآمد که باهم گل بچنيم / بله آقا ميرزا ماشاالله / چو بلبل درکنار گل نشينيم / بله آقا ميرزا ماشاالله قسم به خدا، به نور صفا / به اشک گرم، به آه سرد / به دلهای سراپا درد / به مجنون بيابانگرد / به ساغرِ می، به لاله نی شب و روز قالی کرمان ببافم / ذرهذره، تيکهتيکه / اگه خون از سرانگشتم بريزه / چکهچکه، چکهچکه